نقد وبررسی سریال هیلر: <انی اشیم نیگا >دوستان قشنگ و تر تمیز من..امیدوارم کیفتون کوک باشه و.. مثل من الکی خوش باشید....خب یه توضیح کوتولو موتولو به اندازه مغز بادوم بهتون بدم ...راسیتشو بخواید قصد نوشتن نقد هیلر رو نداشتم یه شرایطی پیش اومد انقدر سر هیلرتعریف و تمجید کردم که باز قلقلکم شد دوباره مرورش کنم .. کاری که انجامش اصلا .. اصلا...واسم صعب نیست و اتفاقا از تفریحاتمه..و القصه خبرداشتم که مریم جان ..نقد هیلر از دسته نقد های اولیشون بوده که .خودشون اظهار دارن رضایت مورد نظر رو ازش نداشتن..کرونیکا ..منم قصد کردم یه ورزن جدید ازش بنویسم..میدونم که اکثرمون دوره های کره درمانی داریم.. ..اره خب هممون یه سریال های خاصی جگر گوشه هامون هستن و دائم المرورشون هستیم .. مثل اموال شخصیمون روشون تعصب داریمو دوسشون داریم ..شاید بهترین خاطرات رو واسمون ساختن..شاید روزای پخششون روزای خوبی واسمون بوده .. شاید بواسطه خوبی اون روزا اون سریاله الان جگر گوشه ما شده..و خاطرات شیرینی رو واسمون تداعی می کنه .. وهزاران شاید دیگه.. نمی دونم دلیلش چیه ..ولی هر چی هست .. این سریال .. عشق منه ..نظرم کاملا منحصر به فرده .. خیلی .. خیلی.. شخصی ...و شاید عمومیت هم نداشته باشه ...ولی این اثر بی برو برگشت.. بنده به نفس بنده....شاید باورتون نشه ولی من حداقل ماهی یکبار هیلر رو باز بینی و مرور میکنم..و به شکل باور نکردنی ای هر بار واسم طراوت و تازگی خاصی داره.. هیچوقت ازش خسته نمی شم ووو هر بارکه سریال..در وپیتی میبینم که بواسطش به این نتیجه میرسم وقتمو بابتش تلف کردم .. با مرور هیلر انتقاممو ازش میگیرم و .. باز حالم خوب میشه..روانپریش نیستم.. دوستش دارم به هزار و یک دلیل..بقول هیلرم .. مهم نیس بقیه درک میکنن یا نه .. من همین بودم وهستم...

بحث سیاسی شد زودتر الوداع رو بگم .... اینارو گفتم که اگه حس کردید دارم توی تفسیر محسنات سریال زیاده روی میکنم ..هوشیار باشیدکه..بابا دست خودم نیست.. شما مو میبینید و من لعنتی پیچش مو...راستی این تکست فوتو ها کار دست خودمه..دیالوگ های جالب توجه سریال رو ..به صورت متن و تصوبر در اوردم.. بنظرم جالب شدن امید وارم شما هم بپسندید خلاصه سریال:عرضم به خدمت مبارکتون که داستان از این قراره که یه بچه.. سرتق .. کله خر..در عین حال طفلونکی ..بی کس و کار.. بابا مرده .. ننه بی وجدان ..این وسط اج و واج مونده بادنیای بی رحم بیرون .. ناگاه یه فرشته نجات از راه میرسه و قیم این طفلک میشه واز قضا این گاردین انجل ما دوست پدر این طفل معصومه که میخواد بزرگش کنه و چی بگم ..بزرگ که خوبه ..مرده میدونش کنه..شیر بیشش کنه..و خوب هم اینکار رو میکنه ..القصه وقتی که موعود دیدن حاصل زحمات استاد(دوست پدر)میشه ..اقا استاد ما هم فلنگ و میبنده و میره به سمت اقیانوس ارام در جستجوی زن مورد علاقش .. و استاد کو؟حاجی حاجی مکه و خلاص..این نوجوون رو با یه شماره تلفن توی دستش تنها میزاره..این شماره تماس که شماره ی خانم کاراگاه از کار بیکار شده ای هست ..که دست بیرحم سرنوشت.. کاری کرده که این کاراگاه ماهر ..و به نحوی هکر بلامعارض ما.. دست به دامن اعمال غیر قانونی صرفا جهت گذران معیشت عادی خودش بشه ...دادن این شماره تماس ..مسیر زندگی گل پسر ما رو 180 درجه تغییر میده وهمکاری که بین این خانم هکر (ملقب به اجومااا)و جگر گوشه ما بوجود میاد ..منتهی به ایجاد یه پدیده ای به نام هیلر میشه.. توضیح لفظ هیلر: هیلر یه پیام رسون به قول خودش شبونه ای هست که هر کاری از دستش بر میاد وبه کمک هک های فوق حرفه ای اجوما جان به نحوی اچار فرانسه خوبی واسه همه سبک مشتری ای محسوب میشه ..و از پیر و جوون هرکسی که یه گره ناگشودنی توی زندگیش هست .. به کی مراجعه میکنه .. باریکلا .. به گل گلاب .. مرد اسطوره ای .. .

هیلرخان والا مقام خخ ..منتها تا بحال هیچ احد ناسی به جز( اجوما خانمی و استاد گران قدر نا جوانمرد هیلر.. و یه دختره که هیلر بهش میگفت پادو) ... به غیر از این چند نفر هیچ کس هیلر رو با چهره واقعیش ندیده و عموم مردم فقط یه زمزمه هایی از هیلر و سبک زندگیش شنیدن ... البته ناگفته نماند .. هیلر جان در باب( میزان دریافتیش از مشتری ها) اونقدرا هم جوانمردو فاضل نیست .. .. وقتی بحث سر پیش پرداخت مشتری ها..ومقدار پول دریافتیش از مشتری ها میشه .. انچنان دهن اجوما رو اسفالت میکنه .. که بنده خدا اجوماا با صد تا نذر و دعا و ..قوربون چشات برمو .. تصدق نگات بشمو .. خلاصه از این حرفا دلشو نرم میکنه .... قصه این اقا پسر ما به این جا ختم نمیشه .. جناب تازه ..ب ..بسم الله رو گفته ..

ماجرا اصلی از جایی شروع میشه که یه مشتری دست به نقد ..مایه دار ...که اجوما خیلی باهاش حال میکنه..خواستار پیدا کردن یه دختر و فهمیدن زیر وزبر زندگی و گذشته این دختر از هیلر میشه..اولین دیدار هیلر با چه یون شین (اسم همین دخترمذکوره).. اخرین دیدارشون نیست ... ودست سرنوشت ..چپ و راست راه این دو نفر رو به سمت هم دیگه سوق میده .. و سبک زندگی هیلر جان بعد از ملاقات با این دختر اعجوبه هست که به شکل اساسی تغییر می کنه...و از این به بعد یا للعجب بچشید طعم انچه که از پول و سکه برای خود می اندوختید ..( مخاطب مستر هیلر خان) نقد و بررسی :از چی بگم و از کی بگم؟ واقعا همیشه شروع سخته.....خب از نقاط قوت سریال بگم..جدای از تعصباتم روی این سریال ... واقعا کار خوش ساختی بود..موسیقی کار به جا و..ضرب اهنگ ها موزون و بدیع بودن.. یکی دوتا از است هاش انگلیسی خالص بودن .. که من اون دوتا رو خیلی دوست داشتم..رنگ بندی سریال .. بشدت جالب بود .. بعضی اوقات ادم چشماشو که می بنده به بعضی از سریال ها فکر میکنه .. .. طیفی از رنگ های مختلف واسش تداعی میشه ..که ادم رو مسرور میکنه و حس جالبی بهش دست میده ... ولی اشتب نکنین هیلر از اون دست سریال های پروانه ای رنگو وارنگی که میگم نیست..با این وجود ..رنگامیزی تلخ وسرد سریال واقعا چشم منو گرفت .. و خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم ..فکر کردن به این همه تلخی و انزوای شیرین .. ..اون خونه سرد و تاریک هیلر .. اون خرابه به هم ریخته ای که پاتوق خراب کاری های اجوما هست .. 

اون کافه مسخره پدر یون شین .. تصور همه این ها ..حتی منو شاد تر از تجسم سریال های پروانه ای و رنگ رنگی میکنه...و مهم تر از همه نحوه ریتم گرفتن عاشقانه سریال که ..از اون دست عاشقانه هایی هست که اوایل کار خیلی زیر پوستی ومحافظه کارانه شروع میشه ..و قبول کردن و اعترافش واسه هیلر کما کان سخت و منکرانه بود..ولی..و صد ولی ..همراه با جلو رفتن سریال ..همچنان عاشقانه هم نفس گیر تر ..و در عین ناباوری .. هر قسم ..که میگی همینجاست که دست هیلر رو بشه و عاشقانه ته بکشه.. با یه استراتزی جدید تر ..چه بسا هیجان انگیز تر پوزه ی ادمو به خاک ضلالت میماله..

از دیگر محسنات سریال .. انتخاب بازیگراس ..واقعا ..در خور و متناسب بودن هم از لحاظ تیپ شخصیتی .. هم از لحاظ اکت به جا و فکر شدشون.. به خصوص از ووکی و مین یونگ .. خداروشکر همه به این قضیه واقف هستن که این دونفر .. جادوگر های قاهری هستن ..به هر نقشی که جامه عمل میپوشونن .. اون شخصیت یه ستاره میشه ..و قضیه به همین جا ختم نمیشه ... این دو ساحره ..حتی ..باعث درخشش کاپل مقابلشون هم میشن..مگر فیلمنامه نا موزون باشه .. وگرنه این دو عزیزتا حد ممکن ..از هیچ تلاشی فروگذاری نمی کنند..چه بشود وقتی که ..این دو با هم یه زوج هنری بشن .. واقعاا کن فیکون می کنن .. همونطور که نامزد و برنده بست کاپل هم شدن.......سکانس برتر : هووو .. به وفور سکانس برتر داشت .. به جد ..مجال.. بازگو کردن همشون توی این اندک فضا نیست..ولی به محض خالی نبودن عریضه ..به چندتایی شون اشاره میکنم :: ..به نظر من سکانس .. بست کیس معروف روی پشت بوم برفی .. صحنه تاثیر گذار و قشنگی از اب در اومد ....اون نحوه قرار افتضاح وغیر معمولشون هم جالب بود .. بقول اجوما .. چند نفر به عمرشون به این شکل و وضع و این همه محدودیت قرارعاشقانه گذاشتن ....پروسه گرفته شدن مچ جناب هیلر توسط چه یون شین ..هم واقعا جالب و فکر شده بود..و ابکی سر وتهشو هم نیاوردن .. واقعا با دل و قلومون بازی شد تا این دختر اخر سر دوهزاریش بیوفته.. و بفهمه یه من ماست چقدر کره میده.. و نوبت رسید به اونی که دلم نمیاد بگم و چه کنم باید بگم ....

نقاط ضعف سریال : بنده به شخصه وقتی یه اثر به دلم میشینه و برام خاطره ساز میشه .. دیگه سعی می کنم ..خیلی مته به خشخاش نزارمو .. زیر سیبیلی گاف ها رو رد کنم ...ولی کارم به شدت غلطه ..و به زبان دیگه خیلی خیلی بی جا میکنم .. خخخ..خب اصل انتقاد منصفانه ایجاب می کنه که .. اگه خوبی رو میگی بدی رو هم مثل بچه ادم بگی..اگه بدی رو پر رنگ می کنی .. حسودی نکنیو.. خوبی رو هم مثل ادمیزاد بگی خخ..خب الان واقعا داره به مخم فشار میاد ....بقول شاعر .. اگر در دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی .. اخه از من عاشق دل خسته چه توقعی دارید .. بس که غرق در عمق فاجعه شدم حس میکنم لوب اهیانم داره به مخچم غالب میشه ..وهیپوتالاموسم داره از کار میوفته..امووو.. خب من نظر خودمو واسه این قسمت نمی گم چون نظری ندارم ..ولی ظاهرا بعضی از دوستان از نحوه بسته شدن پرونده هیلر بعنوان یه فرد مظنون به قتل و یه دائم التعقیب بسی ناراضی بودن .. و تا حدودی پایان چفت و بست دار تری رو انتظار داشتن ..ولی من خودم ..کنچنا.. بودم .. عین خیالم هم نبود خخ ... فقط این دو نوگل تازه شکفته به هم برسن ..من خودم اصن حاضر بودم به شخصه.. بدل هیلر شم ..خخخ

و نقطه ضعف دیگه ای که .. خودم هم دراین باره اتفاق نظر داشتم ..اینه که دست اندر کاران گرامی 15 قسمت اول رو واسه هیجانی کردن .. ماجرا و عاشقانه هیچی کم نزاشتن .. دستشون هم خیلی درد نکنه..ولی یدفعه واسه 5 قسمت اخر .. یه افول چشمگیری ..توی ریتم هیجانی سریال داشتن .. خب اخه چرا ؟؟؟ دلیلش چیه ؟؟ تیمی که میتونه 15 قسمت .. رو انچنان اتشین به مخاطب عرضه کنه .. واقعا واسه 5 قسمت ناقابل .. سیستم عصبی خودمختارشون از ناحیه بصل النخاعش قطع شده؟؟؟.. حالا این 5 قسمته تا این حد هم روتین و رو اعصاب نبود که منجر به دراپ بشه .. ولی واقعا اون 15 تا یه دنیای دیگه بودن ..واقعا اگر این اخر هارو هم همونطور با قدرت ساخته بودن ... من با افتخار سریال هیلر رو ..یکی از برترین سریال های نه صرفا سینمای کره بلکه یه شاهکار .. یونیورسال ..معرفی می کردم.. چه حیف ....خب ولی با این وجود این سریال سر تا سر هیجان . و عوام پسند ... و تلخ همزمان روح نوازرو .. و با تمام کم و کاستی هایی که گفتم .. از صمیم قلب دوسش دارم .. و اگه اساس کار نقد این نبود .. عیب هاشو به جرئت نادیده میگرفتمو .. ازشون یادی هم نمی کردم..و به همه کی درامر های عزیزی که هنوز رخصت تماشای این سریال .. رو نداشتن (البته فکر میکنم .. تعدادشون انگشت شمار باشه)به تمامی اون ها معرفی می کنم ..همچنین .. بابت تماشاواسه وهله اول .. بهشون حسودی می کنم .... با سریال درجه 1هیلر اوقات خوشی داشته باشید .. در پناه حق.

*****

نقدهای دیگر این سریال از مون شاین و امونای عزیز 

نقد وخلاصه ی سریال کره ای شفا دهنده | Healer

نقد وبررسی سریال کره ای هیلر از Healer |AmoonA

*****

برای اطلاع از اخرین گزارش ها وسریالهای درحال پخش وعکس ومطالب جالب درکانال نقد کره عضو شوید 

کانال تلگرام